با چند نفر از دوستانمان چند روز پیش بر حسب اتفاق با خانواده ای فقیر ارتباطی گرفتیم...
1-یک زن تنها با دو فرزندش که یکیشان مشکل بینایی هم داشت سر و کله می زد. در بین صحبت هایش شنیدم که گفت: چند وقتی هست که چیزی برای خوردن در خانه نداریم! سرش پایین بود در تمام طول مدت این ارتباط...خانه اجاره ای محقرشان هم برای خودشان نبود، بچه های یک خیریه برایشان گرفته بود این آلونک را...
2-...
3-...
...
اما یکی از همراهانمان نظر دیگری داشت و گفت: به نظرم اینها خیلی انسان های ضعیفی اند و در برخورد با مشکلات زندگی کمر خم کرده اند و نتوانستند فرهنگشان را حفظ کنند و دچار این حال و روز شدند...
؛؛ ولی خب به نظر من هنوز سرمان نیامده...