سرکشی سر زده رییس کمیته امداد، مهندس فتاح:
خانهشان را از هر طرف نگاه میکنی یک جایش میلنگد نه کابینت دارد و نه آبگرم کن؛ نه کولر نه حتی سینک ظرفشویی، ولی به هر حال سرپناهی است که خیلیها آرزوی همین را دارند؛ مهندس حال و اوضاع زندگی را از مادر خانواده میپرسد و او سفره دلش را باز میکند؛ چادرش را به دندان میگیرد: «وقتی دو سالم بود یتیم شدم؛ مادرم از سرِ نداری ما را برد گرگان پیش داییام؛ وضع اون هم بهتر از ما نبود و نهایتاً وقتی 9 سالم شد، منو دادن به یه مرد معتاد که خیلی با هم اختلاف سنی داشتیم؛ خلاصه توی این 34 سال خیلی سختی کشیدم؛ الان هم با درآمد نظافت راه پله خانه مردم، کلفتی و کارگری، دخترم را فرستادم خونه بخت؛» جملهاش تمام نشده بعض میکند و صدایش میلرزد؛ چادرش را روی صورتش میکشد و تمام...؛ با اینکه 34 ساله است، لحن صدا و چهرهاش به زن 50 ساله میخورد؛ نمیدانم شاید راست گفتهاند که فقر، فقر میآورد و پول، پول؛ پول آدمها را جوان میکند و بی پولی، جوانمرگ...
-----------------------------------------------------------------------------
برویم که ببینیم تا بمیریم از خجالت...